خلاصه کتاب شیطان و آب سیاه ( نویسنده استوارت تورتن )

اگه دنبال یک سفر دریایی پر از راز، وحشت و معما می گردید، خلاصه کتاب شیطان و آب سیاه نوشته استوارت تورتن رو از دست ندید. این کتاب شما رو به دل یک کشتی شوم در قرن هفدهم می بره که توی آب های سیاه و پرخطر اقیانوس، اسیر نفرین و شرارت شده. داستانی پر از پیچ و خم، که هر صفحه اش شما رو بیشتر به عمق یک راز تاریک می کشونه و وادارتون می کنه تا آخرین کلمه رو با هیجان دنبال کنید.

تصور کنید تو دل یک اقیانوس بی کران، جایی که فقط صدای باد و امواج به گوش می رسه، یک کشتی پر از آدم های مختلف، هر کدوم با گذشته ای پر از رمز و راز، به سمت مقصدی نامعلوم در حرکته. اما این سفر، یک سفر معمولی نیست؛ انگار خود شیطان هم یکی از مسافران پنهان این کشتیه و آب های زیرین، آینه ای برای انعکاس گناهان و دروغ های بشری شدن. هر موج، می تونه فریاد خاموش یک اعتراف یا خشم پنهان یک موجود شیطانی باشه. کتاب شیطان و آب سیاه دقیقا از همین جا شروع می شه؛ قصه ای پر از تعلیق، وحشت و معما که مرز بین واقعیت و خرافه، خیر و شر، و عقل و جنون رو محو می کنه.

استوارت تورتن: معمار داستان های پیچیده

استوارت تورتن، نویسنده ای که خیلی هاش رو با رمان بی نظیرش، «هفت مرگ اولین هاردکسل» می شناسیم، یک نابغه تو خلق داستان های پیچیده و پررمز و رازه. راستش رو بخواید، سبک نوشتاریش جوریه که از همون صفحه اول شما رو میخکوب می کنه و تا لحظه آخر رها نمی کنه. «هفت مرگ اولین هاردکسل» با اون معمای قتل عجیب و غریبش، اسم تورتن رو سر زبون ها انداخت و نشون داد که این آقا تو داستان سرایی، حرف های زیادی برای گفتن داره.

حالا شیطان و آب سیاه رو بذاریم کنارش. این کتاب نه تنها دنباله رو اون موفقیت بود، بلکه نشون داد قلم تورتن چقدر پخته تر و جسورتر شده. انگار با هر کتاب، پا رو فراتر می ذاره و خواننده رو با چالش های جدیدتری روبرو می کنه. تو این رمان، تورتن تونسته ترکیب بی نظیری از ژانرهای تاریخی، معمایی و دلهره آور رو خلق کنه که واقعاً منحصر به خودشه. او با مهارت خاصی، شما رو به دل گذشته می بره، اما نه گذشته ای که فقط روایت محض باشه؛ گذشته ای پر از ابهام، خرافه، و آدم هایی که هر کدوم یه دنیای پنهان دارن.

خلاصه داستان جامع: کشتی ساردام و رازهای آب سیاه

سفری که قرار نیست به خیر بگذره، در سال ۱۶۳۴ شروع می شه. کشتی «ساردام» از بندر باتاویا (اندونزی امروزی) راهی آمستردام هلند می شه. این کشتی پر از آدم های رنگارنگه؛ از تجار و مقامات بلندپایه گرفته تا ملوانان و حتی زندانی ها. فضای حاکم بر کشتی، همون اول کار، یه حس سنگین و مرموز داره. انگار قرار نیست این سفر به آرامی تموم بشه.

شروع سفر شوم با کارآگاه زندانی

همون اول سفر، با چند تا شخصیت اصلی آشنا می شیم که قراره سرنوشت کشتی رو به دست بگیرن. اولیش، «ساموئل پیپس»، یک کارآگاه مشهور و فوق العاده باهوشه، اما متاسفانه به جرم خیانت زندانیه و تو قفس نگهداری می شه. با اینکه پشت میله هاست، ولی باهوش ترین آدم روی کشتیه. بعدش، «آرنت هِیز» رو داریم، محافظ وفادار پیپس که همیشه کنارشه. و در نهایت، «سارا وَسِل»، همسر جسور و باهوش فرماندار، که زنی قوی و مستقل به نظر می رسه و نقش مهمی تو ماجراها ایفا می کنه. این سه نفر به نوعی، محور اصلی داستان رو تشکیل می دن.

پیشگویی جذامی و آغاز وحشت

هنوز کشتی از بندر فاصله نگرفته که یک اتفاق عجیب و موهوم، همه رو وحشت زده می کنه. یک جذامی در حال مرگ، با نیمی از بدنش که از هم پاشیده و حتی زبان هم تو حلقومش نداره، ناگهان شروع به حرف زدن می کنه. جملاتی می گه که مو رو به تن هر کسی سیخ می کنه. اون پیشگویی می کنه که ارباب من، هدایت کشتی ساردام رو بر عهده داره. اون اربابِ چیزهای نهانه؛ هر چیز خطرناک و اهریمنی. محموله ی ساردام گناهه و هر کسی سوار این کشتی بشه، نابود می شه. این کشتی به آمستردام نمی رسه! بعد از این حرف ها، جلوی چشم همه، خودش رو به آتش می کشه. این اتفاق، جرقه ای برای شروع وحشتی فراگیر تو کشتی می شه. همه مونده بودن که این آدم واقعاً دیوانه بود یا یک نیروی پنهان و شیطانی پشت حرف هاش بود؟

«بدونید که ارباب من، هدایت کشتی ساردام رو به عهده داره. اون اربابِ چیزهای نهان است؛ هر چیز خطرناک و اهریمنی. این هشدار رو براساس قوانینی قدیمی به دست آورده. محموله ی ساردام معصیته و هر کسی سوار اون کشتی بشه نابود خواهد شد. اون کشتی به آمستردام نمی رسه.»

وقایع مرموز و قتل های زنجیره ای

با وجود همه هشدارها، کشتی به راه میفته و طولی نمی کشه که پیشگویی جذامی رنگ واقعیت می گیره. نمادهای شیطانی تو بخش های مختلف کشتی پیدا می شن. خدمه و مسافرین یکی بعد از دیگری، به طرز فجیعی به قتل می رسن. هر روز، وحشت و سوءظن تو کشتی بیشتر می شه. شایعه ها درباره حضور نیروهای شیطانی تو کشتی اوج می گیره و همه به هم شک دارن. هیچ کس در امان نیست و هر لحظه ممکنه نفر بعدی باشه.

کارآگاه زندانی و محافظش: معمای غیرمنتظره

با این وضعیت بحرانی، آرنت هیز، محافظ وفادار ساموئل پیپس، مجبور می شه که آستین بالا بزنه و معمای این قتل های وحشتناک رو حل کنه. چون پیپس تو قفسه و نمی تونه مستقیماً کاری کنه، آرنت باید خودش قدم به میدان بذاره. آرنت با اینکه یک محافظه و کارآگاه نیست، ولی به خاطر وفاداریش به پیپس و حس مسئولیتش، وارد این بازی خطرناک می شه. اینجاست که می بینیم چطور یک آدم عادی، مجبور می شه فراتر از توانایی هاش عمل کنه.

اتحاد نامعمول و کشف دسیسه ها

تو این اوضاع، آرنت تنها نیست. اون با سارا وسل، همسر جسور فرماندار که زن بسیار باهوش و زیرکیه، همراه می شه. این دو نفر با هم، سعی می کنن سرنخ ها رو کنار هم بذارن و از رازهای پنهان کشتی پرده بردارن. هر چی بیشتر پیش می رن، رازهای تاریک تری برملا می شه؛ از دسیسه های مالی و خیانت های عمیق گرفته تا جنایات وحشتناکی که خیلی ها دوست دارن تو گذشته دفن بشن. این ائتلاف غیرمنتظره بین یک محافظ وفادار و یک زن باهوش، نقطه قوت اصلی داستانه. اونا باید تو یه محیط پر از ترس و پارانویا، به همدیگه اعتماد کنن و حقیقت رو پیدا کنن، قبل از اینکه خیلی دیر بشه.

پیچش های داستانی و افشای رازها

شیطان و آب سیاه پر از پیچش های داستانی غیرمنتظره است. هر بار که فکر می کنید یک چیزی رو فهمیدید، تورتن شما رو با یک نکته جدید غافلگیر می کنه. گره گشایی ها ذره ذره اتفاق می افتن و شما رو به سمت یک حقیقت تلخ و تاریک می کشونن. مشخص می شه که جنایت ها فقط کار یک شیطان ماورایی نیستن، بلکه ریشه های عمیق تری تو طمع، فساد، و خیانت آدم های روی کشتی دارن. اینجاست که می فهمیم شیطان واقعی شاید همون شرارت پنهان تو قلب آدم ها باشه. البته نگران نباشید، من همه رازهای نهایی رو براتون لو نمی دم تا لذت خوندن خود کتاب رو از دست ندید، اما بدونید که این کتاب پر از اتفاقاتیه که نفس رو تو سینه تون حبس می کنه.

مواجهه با حقیقت نهایی و پیامدهای آن

بعد از کلی تلاش و مواجهه با خطرات بی شمار، بالاخره آرنت و سارا به حقیقت نهایی نزدیک می شن. اونا می فهمن که عامل اصلی این وقایع کیه یا چی بود، و انگیزه هاش چی بوده. اما رسیدن به این حقیقت، برای بازماندگان کشتی پیامدهای بزرگی داره. بعضی از آدم ها شاید بتونن با واقعیت کنار بیان، بعضی ها هم شاید تا آخر عمر با کابوس های این سفر زندگی کنن. تورتن با هوشمندی، پایان داستان رو جوری می بنده که هم راضی کننده باشه و هم شما رو به فکر فرو ببره؛ درباره طبیعت انسان، درباره قدرت خرافات، و درباره چالش ابدی بین خیر و شر.

شخصیت های کلیدی: آینه ای در آب های تیره

یکی از قشنگ ترین جنبه های شیطان و آب سیاه، شخصیت پردازی فوق العاده شه. تورتن جوری شخصیت هاش رو خلق می کنه که هر کدومشون انگار یه دنیا راز و گذشته پنهان دارن. بیاین نگاهی دقیق تر به چند تا از این آدم ها بندازیم.

ساموئل پیپس: کارآگاه پشت میله ها

ساموئل پیپس، بزرگ ترین کارآگاه دنیا، شخصیتی واقعاً جالبه. با اینکه بیشتر داستان رو تو قفس سپری می کنه، ولی حضورش تو کل ماجرا حس می شه. هوش سرشار و توانایی خارق العاده اش تو تحلیل و ربط دادن سرنخ ها، حتی از پشت میله ها هم به آرنت کمک می کنه. گذشته مرموزش که باعث شده زندانی بشه، به شخصیتش عمق می ده و کنجکاوی خواننده رو برانگیخته می کنه. اون نماد عقله که سعی می کنه تو دنیایی پر از خرافات و وحشت، منطق رو حاکم کنه.

آرنت هیز: از محافظ تا کارآگاه

آرنت هیز، محافظ وفادار پیپس، شاید اولش فقط یک مرد نظامی قوی و فداکار به نظر بیاد. اما تو این سفر پر از وحشت، آرنت مجبور می شه از منطقه امن خودش خارج بشه و به یک کارآگاه تبدیل بشه. اون با اینکه تجربه کارآگاهی نداره، ولی با وفاداری، شهامت و مهارت های نظامیش، پا جای پای پیپس می ذاره. تحول آرنت از یک محافظ ساده به کسی که به دنبال حقیقت می گرده، یکی از جذاب ترین بخش های داستانه. اون تو این مسیر، با تردیدها و ترس های خودش روبرو می شه و رشد می کنه.

سارا وسل: هوش و استقلال

سارا وسل، همسر فرماندار، زنیه که شاید اولش در سایه شوهرش باشه، اما خیلی زود نشون می ده که چقدر باهوش، مستقل و قدرتمنده. اون فقط یک زن همراه نیست، بلکه خودش یک ذهن تحلیل گر داره و با شجاعت و کنجکاویش، به آرنت کمک های زیادی می کنه. سارا نماد زنیه که تو جامعه مردسالار اون زمان، تونسته هویت خودش رو حفظ کنه و تو دل خطر، به دنبال حقیقت بره. نقش محوری اون تو کشف رازها، واقعاً چشمگیره.

سایر شخصیت های تاثیرگذار

غیر از این سه نفر، شخصیت های فرعی زیادی هم تو داستان هستن که هر کدومشون به نحوی تو پیشبرد ماجرا نقش دارن. از فرماندار کشتی با انگیزه های پنهانش گرفته تا خدمه و سایر مسافران که هر کدوم می تونن مظنون باشن. استوارت تورتن تو خلق این شخصیت ها، بی نظیره؛ اون به هر کدوم یه گذشته، یه راز و یه انگیزه می ده که باعث می شه خواننده تا آخر به هیچ کس به طور کامل اعتماد نکنه و همیشه تو حالت شک و تردید باشه.

تم ها و پیام ها: لایه های پنهان شیطان و آب سیاه

شیطان و آب سیاه فقط یک داستان معمایی ساده نیست؛ این کتاب پر از لایه های عمیق و تم های فلسفیه که شما رو به فکر فرو می بره. بیاین با هم به بعضی از این پیام های پنهان نگاهی بندازیم.

خیر در برابر شر: تقابلی ابدی

یکی از واضح ترین تم های کتاب، تقابل خیر و شره. اما اینجا شر فقط نیروهای ماورایی و شیطانی نیستن. بخش بزرگی از شرارت، ریشه تو خود آدم ها داره؛ تو طمع، کینه، حسادت و میل به قدرت. تورتن نشون می ده که چطور این شرارت های انسانی می تونن حتی از یک موجود شیطانی هم ترسناک تر باشن. این کتاب یه جورایی به ما یادآوری می کنه که شیطان می تونه هم تو آب های سیاه اقیانوس پنهان باشه و هم تو قلب آدم هایی که کنارمون نفس می کشن.

حقیقت و فریب: مبارزه برای روشنی

تو دل کشتی ساردام، پیدا کردن حقیقت مثل جستجو تو یک اقیانوس تاریکه. همه دروغ می گن، همه چیزی رو پنهان می کنن و همه انگیزه های خودشون رو دارن. آرنت و سارا باید تو این دریای فریب، راه خودشون رو به سمت حقیقت پیدا کنن. این تم به ما نشون می ده که چقدر سخته تو دنیایی که همه چیز پنهان شده، واقعیت رو از دروغ تشخیص بدیم و چقدر برای رسیدن به حقیقت باید تلاش کرد و از خیلی چیزها گذشت.

فساد، طمع و خیانت: ریشه های انسانی شرارت

همونطور که گفتم، شرارت تو این کتاب فقط جنبه ماورایی نداره. بخش عمده ای از اتفاقات وحشتناک ریشه تو فساد مالی، طمع بی حد و حصر و خیانت آدم ها به همدیگه ست. تورتن به خوبی نشون می ده که چطور این انگیزه های انسانی می تونن بستر رو برای وقوع جنایات بزرگ فراهم کنن. این کتاب یه جورایی آینه ای از ذات تاریک انسانه که تو شرایط خاص، خودش رو نشون می ده.

عدالت و انتقام: روی دیگر یک سکه

مفهوم عدالت و انتقام هم تو داستان خیلی پررنگه. آیا این قتل ها و وحشت ها، نوعی اجرای عدالته؟ یا فقط یک انتقام کورکورانه؟ تو یه بستر تاریخی که قانون و عدالت همیشه به درستی اجرا نمی شد، خیلی ها شاید خودشون رو مجری عدالت می دونستن. این کتاب به ما یادآوری می کنه که خط بین عدالت و انتقام چقدر باریکه و چطور ممکنه تو مسیر انتقام، خودمون هم به ورطه شرارت کشیده بشیم.

خرافات در برابر منطق: نبرد دیرینه

تو قرن هفدهم، خرافات و اعتقاد به نیروهای ماورایی خیلی قوی بود. کشتی ساردام هم تو این فضا قرار داره. خیلی ها به محض شروع اتفاقات عجیب، فکر می کنن که این کار شیطان یا نیروهای ماورائیه. اما ساموئل پیپس و آرنت و سارا سعی می کنن با رویکردی منطقی به حل معما بپردازن. این تقابل بین خرافات عامیانه و رویکرد عقلانی، یکی از جذاب ترین جنبه های داستانه. تورتن به خوبی نشون می ده که چطور خرافات می تونن ذهن آدم ها رو اسیر کنن و چطور حتی تو اوج وحشت، باز هم منطق می تونه راهگشا باشه.

سبک نگارش و نقاط قوت استوارت تورتن

اگه بخوایم از استوارت تورتن حرف بزنیم، باید بگیم که اون واقعاً یه استاد تو داستان نویسیه. سبک نوشتاریش تو شیطان و آب سیاه چند تا ویژگی بارز داره که هر خواننده ای رو جذب می کنه.

خلق اتمسفری منحصر به فرد: بوی دریا و ترس

تورتن توانایی عجیبی تو خلق اتمسفر داره. وقتی کتاب رو می خونید، انگار واقعاً خودتون تو اون کشتی هستید. توصیف هاش از کشتی قدیمی، اقیانوس تاریک و بی پایان، و فضای بسته و دلهره آور (claustrophobic) کشتی، شما رو کاملاً غرق داستان می کنه. حس می کنید بوی نمک دریا و بوی ترس و خون رو استشمام می کنید. این اتمسفر سنگین و مرموز، خودش به تنهایی یک شخصیت تو داستانه و حس وحشت رو به اوج می رسونه.

ساختار روایی پیچیده و چندلایه: بازی با ذهن خواننده

اگه از اون دسته خواننده ها هستید که داستان های خطی و ساده رو دوست ندارید، عاشق این کتاب می شید. تورتن با مهارت تمام، معماهای در هم تنیده و گره گشایی های غیرمنتظره ای رو تو داستانش می ذاره که مدام شما رو به چالش می کشه. شما هرگز نمی دونید کی به کیه و چی قراره اتفاق بیفته. این ساختار پیچیده باعث می شه که تا آخرین صفحه، به دنبال سرنخ ها بگردید و سعی کنید قطعات پازل رو کنار هم بذارید.

حفظ تعلیق و هیجان مداوم: نفس ها در سینه حبس

از همون لحظه اول که اون جذامی پیشگویی می کنه، هیجان و تعلیق تو داستان موج می زنه. تورتن استاد خلق لحظه های نفس گیره. اون می دونه چطور ریتم داستان رو تنظیم کنه، کی اطلاعات رو بده، و کی شما رو تو تاریکی نگه داره تا هیجان به اوج برسه. هر صفحه ای که ورق می زنید، ممکنه با یک قتل جدید، یک راز تازه یا یک پیچش غیرمنتظره روبرو بشید که شما رو میخکوب می کنه.

شخصیت پردازی عمیق: آدم هایی با هزاران راز

شخصیت های تورتن هیچ کدوم تخت و ساده نیستن. هر کدومشون گذشته ای پیچیده، انگیزه های پنهان و نقاط ضعف و قوتی دارن که اونا رو واقعی و قابل باور می کنه. تو این کشتی، همه می تونن مظنون باشن و این عمق شخصیت پردازی باعث می شه که شما با هر کدوم از اونا ارتباط برقرار کنید، حتی اگه ازشون متنفر باشید.

تلفیق موفق ژانرها: یک کوکتل ادبی هیجان انگیز

یکی دیگه از نقاط قوت استوارت تورتن، تواناییش تو ترکیب ژانرهای مختلفه. شیطان و آب سیاه رو نمی شه فقط یک رمان معمایی، تاریخی یا دلهره آور دونست. این کتاب یک ترکیب هوشمندانه از هر سه ژانره، با چاشنی هایی از عناصر ماورایی. این تلفیق، باعث می شه که داستان هیچ وقت خسته کننده نشه و همیشه چیز جدیدی برای ارائه داشته باشه. این کوکتل ادبی، واقعاً شما رو به سفری هیجان انگیز می بره.

جوایز و افتخارات شیطان و آب سیاه

شیطان و آب سیاه نه تنها تو دل خواننده ها جا باز کرد، بلکه نظر منتقدین و داوران جوایز ادبی رو هم به خودش جلب کرد. این کتاب پر از افتخار و جایزه ست که نشون می ده چقدر اثری ارزشمنده:

• برنده جایزه کتاب My Bag Readers Award در ژانر داستانی.
• نامزد نهایی جایزه CWA Steel Dagger سال 2021.
• نامزد جایزه ی بهترین کتاب گودریدز در سال 2020 برای ژانر معمایی و هیجان انگیز.
• کتاب منتخب سال توسط نشریات معتبری مثل گاردین، ساندی تایمز، دیلی میل، فایننشال تایمز، دیلی اکسپرس و آی پیپر.
• و کلی افتخارات دیگه که ارزش خوندن این کتاب رو چند برابر می کنه.

نکوداشت ها و نظرات منتقدان برجسته

منتقدان سرشناس هم نتونستن از شیطان و آب سیاه چشم پوشی کنن و کلی تعریف و تمجید ازش کردن. بیاین با هم نگاهی به چند تا از این نظرات بندازیم:

«رمان شیطان و آب سیاه درباره ی لذت روایت است. شما نمی توانید بفهمید که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، فقط به این دلیل که نویسنده تا زمانی که سورپرایز نهایی را ارائه نکرده است به شما اطلاع نمی دهد. استوارت تورتن در دو صفحه ی اول، دنیای خود را راه اندازی کرده است. آب سیاه در این کتاب بسیار تیره تر از آن چیزی است که شما تصور می کردید.» (ام جان هریسون، گاردین)

خب، می بینید که حتی گاردین هم تحت تاثیر قرار گرفته! انگار تورتن واقعاً می دونه چطور خواننده رو تو مشتش نگه داره و تا آخرین لحظه هیچ چیزی رو لو نده.

«کتاب دوم استوارت تورتن نمایشی پرشورتر و فراتر از مهارت های داستان سرایی اوست. داستان او مرز میان داستان تاریخی و رمان جنایی را به چالش می کشد و تمام لذت های هر دو ژانر را در کنار هم فراهم می کند.» (ساندی تایمز)

ساندی تایمز هم به خوبی به این نکته اشاره می کنه که تورتن چطور مرزهای ژانری رو می شکنه و یک تجربه جدید رو به خواننده می ده. این یعنی شما با یک اثر کلیشه ای طرف نیستید.

«یک حماسه ی بی نقص که تله ها و غافل گیری های بی رحمانه ای را برای خواننده ایجاد می کند و فضایی از ترس تا آخرین پیچش داستانی در جریان است.» (فایننشال تایمز)

این جمله از فایننشال تایمز هم به خوبی نشون می ده که تورتن چقدر تو خلق تعلیق و غافلگیری استاده و تا آخرین لحظه شما رو تو ترس و هیجان نگه می داره.

شیطان و آب سیاه برای چه کسانی مناسب است؟

حالا شاید از خودتون بپرسید که این کتاب واقعاً به درد کی می خوره؟ راستش رو بخواید، شیطان و آب سیاه یک انتخاب عالیه اگه:

• عاشق رمان های معمایی پیچیده اید: اگه از اون دسته آدم ها هستید که دوست دارن مغزشون رو به چالش بکشن و تا آخرین لحظه به دنبال سرنخ ها بگردن، این کتاب خوراک خودتونه.
• به داستان های تاریخی با چاشنی دلهره علاقه دارید: اگه دوست دارید تو گذشته سفر کنید، اما نه گذشته ای خشک و خالی، بلکه پر از راز و وحشت، این رمان شما رو ناامید نمی کنه.
• طرفدار رمان های ماورایی و کمی ترسناک هستید: اگه دوست دارید مرز بین واقعیت و خرافه رو تجربه کنید و از حس تعلیق لذت ببرید، حتماً این کتاب رو بخونید.
• به شخصیت های عمیق و چندوجهی اهمیت می دید: اگه دوست دارید با آدم هایی آشنا بشید که هر کدومشون یه دنیا راز و گذشته پنهان دارن، تورتن استاد خلق چنین شخصیت هاییه.
• وقت خوندن کل کتاب رو ندارید ولی می خواید از داستان سر در بیارید: اگه مثل خیلی از ما وقتتون کمه، این خلاصه کتاب شیطان و آب سیاه بهتون کمک می کنه که یه دید کلی و عمیق از داستان پیدا کنید و از نکات اصلی اون باخبر بشید.

خلاصه که اگه دنبال یک داستان متفاوت و هیجان انگیز می گردید که تا مدت ها تو ذهنتون بمونه، این کتاب رو از دست ندید.

گزیده ای از کتاب (بخشی برای لمس فضای داستان)

برای اینکه بیشتر با فضای کتاب آشنا بشید و حس و حال قلم استوارت تورتن رو بچشید، یه قسمتی از کتاب رو براتون اینجا می ذارم. این بخش مربوط به همون صحنه پیشگویی جذامیه که توصیفش واقعاً مو به تن آدم سیخ می کنه:

هیبتی در لباسی مندرس روی انبوهی جعبه ایستاده بود. پانسمانی خون آلود دور دستان و صورتش پیچیده که شکاف باریکی برای چشمانش باقی گذاشته شده بود.

دِرِک زیر لب با نفرت گفت: «جذامی.»

آرنت از روی غریزه قدمی به عقب برداشت. از دوران بچگی به او آموخته بودند که از این آدم های بی مصرف که فقط حضورش کافی بود تباهی سرتاسر روستا را فرابگیرد، بترسد. فقط یک سرفه، حتی کوچک ترین تماس، یعنی مرگ تدریجی، مرگی وحشتناک.

فرماندار از جلوِ دسته دستور داد. «اون موجود رو بکشین و بسوزونینش. جذامی ها حق ورود به شهر رو ندارن.»

وقتی تفنگچیان به یکدیگر خیره شدند غوغایی به پا شد. شخص جذامی در ارتفاع بالایی قرار داشت و تفنگ هایشان روی کشتی ساردام منتقل شده بود و هیچ کدامشان اسلحه نداشتند.

از قرار معلوم جذامی غافل از هراس و وحشت موجود، چشمانش تک تک افراد را که جلوِ او جمع شده بودند آزار می داد.

نگاه پرسه زنش متوجه آرنت شد و باعث شد قلب مزدور بلرزد. «بدونید که ارباب من، هدایت کشتی ساردام رو به عهده داره. اون اربابِ چیزهای نهان است؛ هر چیز خطرناک و اهریمنی. این هشدار رو براساس قوانینی قدیمی به دست آورده. محموله ی ساردام معصیته و هر کسی سوار اون کشتی بشه نابود خواهد شد. اون کشتی به آمستردام نمی رسه.»

وقتی آخرین جمله گفته شد، لبه ی ردایش شعله ور شد.

نتیجه گیری: دریایی از رازها که هرگز فراموش نمی شود

خب، رسیدیم به آخر این سفر دریایی پر از هیجان و وحشت. خلاصه کتاب شیطان و آب سیاه ( نویسنده استوارت تورتن ) نشون داد که این کتاب چقدر عمیق، پر از پیچ و خم و جذابه. از قدرت نویسندگی بی نظیر استوارت تورتن تو خلق اتمسفری منحصر به فرد گرفته تا شخصیت پردازی های عمیق و تم های فکری که شما رو به فکر فرو می بره، همه و همه دست به دست هم دادن تا یک شاهکار ادبی خلق بشه.

این داستان فقط درباره یک سری قتل های مرموز تو دل دریا نیست؛ این یک آیینه از ذات انسانه، از مبارزه بین خیر و شر، از طمع و خیانت، و از تلاش بی وقفه برای کشف حقیقت تو دنیایی پر از فریب. شیطان و آب سیاه یک تجربه فراموش نشدنیه که تا مدت ها بعد از تموم کردنش، تو ذهنتون می مونه و سوالات زیادی رو تو سرتون می ندازه.

اگه دنبال یک کتاب هستید که شما رو میخکوب کنه، ذهن تون رو به چالش بکشه و شما رو به دل یک ماجرای تاریخی پر از وحشت و معما ببره، تجربه کامل این رمان فوق العاده رو از دست ندید. مطمئن باشید که غرق شدن تو آب های سیاه و پر رمز و راز کشتی ساردام، یکی از بهترین تجربه های کتاب خوانی تون خواهد بود. اگه این کتاب رو خوندید یا قصد خوندنش رو دارید، خوشحال می شیم نظراتتون رو درباره اش با ما به اشتراک بذارید!