«همین یه چهارشنبه سوری رو داریم اونم می خوان ازمون بگیرن!» این جمله ای است که حداقل در دو دهه اخیر به بهانه ای برای حضور در خیابان ها و پیاده روهایی تبدیل شده که از زمین و آسمان آن خطر می بارد.

امروزیا فروتیش رضوانیه در تابناک نوشت:
بررسی عکس هایی که خبرگزاری ها از مصدومان آخرین سه شنبه ۱۴۰۳ در سراسر کشور منتشر کرده اند گویای این واقعیت تلخ است که تعداد قابل توجهی کودک نیز میان مصدومان بوده اند.
چطور شد که بخشی از جامعه ایران تصمیم گرفت تا هنگام سفر بدون توجه به سرعت ایمن و قانون رانندگی کند و در شب چهارشنبه سوری هشدارهای ایمنی را نادیده بگیرد؟
براساس آخرین آمار حوادث چهارشنبه سوری که از سوی سازمان اورژانس کشور اعلام شده از ابتدای اسفندماه جاری تاکنون حدود ۴ هزار نفر در سطح کشور مصدوم شدند و ۱۶ تن نیز جان باختند.
چرا ما به اندازه یک جنگ نظامی در تعطیلات نوروزی کشته باقی بگذاریم و در سه شنبه پایان سال مجروحان جنگ خیابانی تخت های بیمارستان ها را اشغال می کنند؟
برخی مادر و پدرها با هدف تجربه هیجان یا تلاش برای «زنده نگاه داشتن سنت چهارشنبه سوری» فرزندان خود را به کوچه و خیابان بردند. آیا اکنون که آنها درگیر بیمارستان و درمان و تامین دارو هستند و نگرانند آثار سوختگی یا عوارض دیگر روی بدن دلبندشان بماند همچنان از تصمیم شان دفاع می کنند؟
در شرایطی که قشر درگیر فقر فرهنگی با پرتاب نارنجک و ترقه سعی در خودنمایی و تخلیه هیجان دارد و هیچ خط قرمزی پیش پای خود نمی بیند آیا منطقی است که کودکان را از خانه خارج کنیم؟
وقتی برخی خانواده ها با وجود مالکیت خودروهای گران قیمت هنوز فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه را ندارند و اجازه می دهند تا کودکان از سانروف خارج شوند چطور می توان از آنها توقع داشت که خطرات چهارشنبه سوری را درک کنند؟
آسیب دیدگی کودکان در چهارشنبه سوری هشداری به مسؤولان است. آنها با تصمیمات شان کاری کرده اند که برخی پدر و مادرها به جای مراقبت از فرزندان شان آنها را در موقعیت های خطرناک قرار دهند.
در کشوری که گروهی از مدیران ترجیح می دهند کنترل همه مشکلات و معضلات را به پلیس بسپارند و از نهاد وزارتخانه یا سازمان خود سلب مسؤولیت می کنند تا دوره مدیریت شان بدون دردسر بگذرد و سپس بازنشسته شوند نمی توان انتظار داشت که عکس های مصدومان چهارشنبه سوری روی برخی مسؤولان تاثیری داشته باشد.
در شرایطی که قشر درگیر فقر فرهنگی با پرتاب نارنجک و ترقه سعی در خودنمایی و تخلیه هیجان دارد و هیچ خط قرمزی پیش پای خود نمی بیند آیا منطقی است که کودکان را از خانه خارج کنیم؟
وقتی برخی خانواده ها با وجود مالکیت خودروهای گران قیمت هنوز فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه را ندارند و اجازه می دهند تا کودکان از سانروف خارج شوند چطور می توان از آنها توقع داشت که خطرات چهارشنبه سوری را درک کنند؟
آسیب دیدگی کودکان در چهارشنبه سوری هشداری به مسؤولان است. آنها با تصمیمات شان کاری کرده اند که برخی پدر و مادرها به جای مراقبت از فرزندان شان آنها را در موقعیت های خطرناک قرار دهند.
در کشوری که گروهی از مدیران ترجیح می دهند کنترل همه مشکلات و معضلات را به پلیس بسپارند و از نهاد وزارتخانه یا سازمان خود سلب مسؤولیت می کنند تا دوره مدیریت شان بدون دردسر بگذرد و سپس بازنشسته شوند نمی توان انتظار داشت که عکس های مصدومان چهارشنبه سوری روی برخی مسؤولان تاثیری داشته باشد.
کودکان مصدوم چه گناهی کرده اند که چنین مادر و پدرهایی دارند؟
تقصیر خردسالان چیست که برخی مسؤولان نمی توانند ساده ترین اصول بچه داری را به والدین یاد بدهند؟
زمانی که درباره افزایش جمعیت صحبت می کنیم آیا این امر نیازمند آموزش عمومی نیست؟ آیا فقط همین که کودکی به دنیا بیاید و شناسنامه برایش صادر شود برای مسؤولان کافی است؟ آیا آن نوزاد نباید کودک شود؟ کودک نباید به نوجوانی برسد؟ نوجوان چرا قبل از این که تبدیل به یک جوان شود باید اعضای بدن یا جانش را از دست بدهد؟ آیا یک جوان حق ندارد آن قدر زندگی کند تا موهایش سفید شود؟
مسؤولانی که از صبح تا شب مقابل دوربین و درباره تحریم ها و قیمت دلار و نفت و ترامپ و پوتین سخنرانی می کنند تا تیتر رسانه ها شوند آیا تکلیف شان تنها همین است که سخن وری کنند؟ پس چه کسی باید نهاد خانواده را آموزش دهد؟
ما سرمان را درون سوراخ قوطی حلب روغن نباتی فرو کرده ایم و خوشحالیم که عکس های کودکان مصدوم چهارشنبه سوری را نمی بینیم چون معتقدیم که تنها صداوسیما و آموزش و پرورش باید پاسخگو باشند.
این در حالی است که صداوسیما دیگر وجود خارجی ندارد. از این سازمان تنها تعدادی ساختمان حوالی پارک وی تهران باقی مانده که هر سال چندین هزار میلیارد بودجه می گیرد و بر اساس قانون اساسی تنها گروهی خاص قادرند از آن استفاده کنند. با این حال روی آنچه که از آنتن های صداوسیما پخش می شود نمی توان حساب کرد. اگر غیر از این بود امروز اینستاگرام به گسترده ترین رسانه جمعی در ایران تبدیل نشده بود و شهروندان هم دیش های ماهواره را خودشان داوطلبانه جمع می کردند و درون انباری می گذاشتند.
از سوی دیگر آموزش و پرورش نیز درگیر موضوعات حاشیه ای بسیاری است که امور آموزشی و پرورشی در آن میان دیده نمی شود.
طبیعی است که در چنین شرایطی همه مسؤولیت را بر دوش پلیس بگذاریم و کم کم به سمتی برویم که چند سال دیگر سه شنبه های پایان سال از ساعت ۲۰ تا ۶ صبح روز بعد در همه شهرها حکومت نظامی اعلام کنیم تانک و نفربر به خیابان ها بیاوریم و بلوک های نیوجرسی بچینیم و نیروهای پیاده مستقر کنیم و به شیوه تصمیم گیری خود ببالیم و در بولتن های سازمان از درایت خودمان تجلیل کنیم همان طور که تا هر اتفاقی رخ می دهد اینترنت را قطع می کنیم گویی ما مسؤولان هند هستیم و مردم هم اهل کشمیرند.
مردم حق دارند شاد باشند اما تا زمانی که فرهنگ شادی در کشورمان تدوین و نهادینه نشود شاهد حوادثی هستیم که نوروز را به کام همه تلخ می کند.
بزرگ ترین مشکل این است که تعریف گروه های مختلف جامعه از «شادی» تفاوت دارد و همزمان مسؤولان و دستگاه ها نیز تعبیر دیگری درباره آن دارند. نتیجه این اختلاف دیدگاه ها همین می شود که کودکان برای شاد بودن در معرض شعله های آتش و ترکش نارنجک های دست ساز قرار می گیرند و مادر و پدرشان هم می گویند: «نمی تونید مارو توی خونه نگه دارید همین یه چهارشنبه سوری رو داریم اونم می خواین ازمون بگیرین!»
*بازنشر مطالب دیگر رسانه ها در امروزیا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان است.
پایان خبر امروزیا
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "کودک آزاری در شب چهارشنبه سوری/ مسئولان کشور این عکس ها را دیده اند؟" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "کودک آزاری در شب چهارشنبه سوری/ مسئولان کشور این عکس ها را دیده اند؟"، کلیک کنید.