نشریه آمریکایی با بررسی تلاش های ترکیه در سال های اخیر برای گسترش روابط خود با تکیه بر معامله گرایی به ویژه در زمینه اقتصادی با کشورهایی فراتر از همسایگان و دوستان سنتی غربی خود تاکید کرد: این سیاست خارجی هزینه هایی را برای قدرت های متوسط به همراه دارد که اگر به آن توجه نداشته باشند پیامدهایی غیر قابل جبران برایشان به همراه خواهد داشت.

به گزارش امروزیا در زمانی که عدم قطعیت فزاینده ای در مورد آینده نظم بین المللی وجود دارد به نظر می رسد که قدرت های متوسط در حال پیشرفت هستند. ترکیه در کنار کشورهایی مانند برزیل اندونزی و عربستان سعودی در تلاش است تا از چشم انداز ژئوپلیتیکی که کمتر توسط سیستم اتحاد آمریکایی پس از جنگ و دیپلماسی مبتنی بر قوانین و بیشتر توسط مراکز متعدد قدرت و روابط مبتنی بر معاملات شکل گرفته است بهره برداری کند.
ترکیه به ویژه از زمان بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ روابط نزدیک تری را فراتر از متحدان سنتی غربی خود از جمله با روسیه و چین دنبال کرده است. این کشور همچنین به دنبال گسترش دامنه بین المللی خود به ویژه در خارج از غرب بوده است. ترکیه اکنون سومین تعداد ماموریت های دیپلماتیک در جهان را دارد و در درگیری ها در قفقاز جنوبی منطقه دریای سیاه غرب آسیا و شمال آفریقا نقش فزاینده ای را ایفا کرده است.
نشریه فارن افرز در ادامه گزارش خود با اشاره به دخالت های آشکار و مستقیم ترکیه در امور داخلی سوریه و به ویژه در جریان برکناری «بشار اسد» رئیس جمهور این کشور نوشت: سیاست های اخیر ترکیه در سوریه نمادی از چگونگی اعمال نفوذ یک قدرت متوسط در منطقه خود است. آنکارا در طول جنگ داخلی سوریه که از سال ۲۰۱۱ آغاز شد آشکارا با بشار اسد مخالفت کرد و از گروه هایی که علیه حکومت او می جنگیدند حمایت مادی کرد.
دولت ترکیه حتی در شرایطی که درگیری در سوریه باعث فرار میلیون ها پناهنده سوری به ترکیه شد و خطرات امنیتی را در امتداد مرز طولانی جنوبی ترکیه با سوریه ایجاد کرد همچنان به این حمایت های خود ادامه داد. برخلاف همه پیش بینی ها سیاست ترکیه با تأخیر نتیجه داد و پیروزی گروه های مخالف تحت حمایت ترکیه خط مستقیمی از آنکارا به دمشق داده است.
نشریه آمریکایی تصریح کرد: اگرچه ژئوپلیتیک منطقه ای همچنان شکننده است و دولت سازی در سوریه یک فرآیند طولانی و ظریف خواهد بود ترکیه خود را به عنوان یکی از قدرت های اصلی خارجی با اهرمی برای شکل دادن به آینده سوریه تثبیت کرده است.
فارن افرز با اشاره به اینکه «به نظر می رسد سیاست ترکیه در قبال سوریه دست کم فعلاً نتایجی به بار آورده است» افزود: قدرت های متوسط مانند ترکیه باید منافع خود را دنبال کنند و در شرایطی که روابط جهانی به طور فزاینده ای سوداگرانه است ریسک های خود را کاهش دهند. دو دهه پیش مسیر موفقیت سیاست خارجی برای این کشورها در تبدیل شدن به یک شهروند خوب در نظم بین المللی لیبرال بود. امروز «خودمختاری استراتژیک» نام بازی است. با این حال اگر ترکیه و کشورهایی که در موقعیت های مشابه قرار دارند بده بستان های این رویکرد را درک نکنند خطر تضعیف مشارکت های خود استفاده بیش از حد از منابع دیپلماتیک خود و تضعیف اولویت های اقتصادی خود را به جان می خرند. این ایده که معامله گرایی ذاتاً برای قدرت های متوسط خوب است یک توهم به شمار می آید.
فراتر از غرب
سیاست گذاران ترکیه معتقدند که حرکت به سمت چندقطبی شدن جهانی جدید را ایجاد می کند جهانی که در آن ترکیه باید بازیگری فعال باشد. از نظر تاریخی دیپلماسی ترکیه بر همسایگان نزدیک و متحدان غربی این کشور متمرکز بوده است. این کشور از اوایل جنگ سرد بخش بزرگی از تجارت خود را با اروپا انجام داده و با پیوستن به ناتو در سال ۱۹۵۲ امنیت خود را به آن پیوند داده است.
اما امروزه روابط آنکارا با جهان فراتر از غرب رو به افزایش بوده و کسب نفوذ در سراسر جنوب جهانی به ستون اصلی استراتژی ترکیه تبدیل شده است.
فارن افرز با ارائه آمار و ارقام مربوط به تجارت ترکیه با چین و روسیه و همچنین کشورهای آفریقایی از افزایش سطح این معاملات خبر داد.

به نوشته این نشریه بی ثباتی منطقه ای و وخامت روابط امنیتی با شرکای غربی به علاوه ترکیه را مجبور به توسعه فناوری های دفاعی و هوافضای داخلی کرده است. به عنوان مثال سرمایه گذاری های کلان دولتی و خصوصی رشد صنعت پهپاد ترکیه را تقویت کرده است تا جایی که از این پهپادها در درگیری های اوکراین لیبی سوریه و قره باغ استفاده شده است.
آنکارا همچنین مجموعه شرکای بین المللی خود را در زمینه های دیگر گسترش داده است که تا حدودی در تلاش برای قرار دادن خود به عنوان یک کشور رابط است که از جریان سرمایه گذاری حمل و نقل و انرژی بین آسیا و اروپا پشتیبانی می کند. از جمله این موارد می توان به پیوستن به سازمان همکاری شانگهای پیوستن به پروژه چین برای احیای جاده ابریشم موسوم به «یک کمربند- یک جاده» و درخواست برای پیوستن به بریکس اشاره کرد.
آسیب پذیری اقتصادی
با این حال ترکیه با دنبال کردن چندین اتحاد خارجی آسیب پذیری های موقعیت متناقض خود را در نظر نگرفته است. چندقطبی بودن ممکن است فرصت اقتصادی ارائه دهد اما ریسک بالایی را نیز به همراه دارد. تقویت مشارکت ها در یک منطقه می تواند به قیمت از دست رفتن روابط در منطقه دیگر نیز تمام شود. ترکیه برای اینکه بتواند با موفقیت از این مسیر باریک عبور کند مانند سایر قدرت های متوسط می بایست با خویشتن داری و درک واقع بینانه از محدودیت های خود عمل کند.
یکی از نگرانی های اساسی ترکیه امنیت اقتصادی است. با تشدید جنگ های تجاری و فناوری ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» بسیاری از کشورها نیز تحت فشار قرار خواهند گرفت تا یکی از طرفین را انتخاب کنند. آنچه این اقدام متعادل کننده را برای ترکیه چالش برانگیزتر می کند وابستگی های متعدد این کشور به بلوک های رقیب است. ترکیه نمی تواند از دست دادن دسترسی به گاز روسیه کالاهای چینی بازارهای اروپایی یا دلار آمریکا را تاب بیاورد. منافع اقتصادی ترکیه در طرف روسیه و چین در حال افزایش است. در سال ۲۰۲۴ کل تجارت با این دو کشور به ۱۰۱ میلیارد دلار رسید که تقریباً ۱۷ درصد از کل تجارت خارجی ترکیه را تشکیل می دهد اما این روابط تجاری بسیار نامتقارن هستند؛ کل صادرات ترکیه به روسیه و چین در سال گذشته تنها ۱۲ میلیارد دلار بود. این بدان معناست که اقتصاد ترکیه هنوز برای حفظ رشد خود به بازارها و سرمایه غربی نیاز دارد. ترکیه تقریباً به همان اندازه که واردات دارد به اتحادیه اروپا صادرات دارد و تقریباً ۷۰ درصد از سرمایه گذاری مستقیم خارجی از اتحادیه اروپا و ایالات متحده می آید. کشیده شدن ترکیه به جنگ تجاری فناوری و تحریم ها بین بازیگران غربی و محور روسیه-چین می تواند به آشفتگی اقتصادی قابل توجهی برای این کشور منجر شود.

رسانه آمریکایی یادآور شد که ترکیه تا حدودی به دلیل آشفتگی های سیاسی داخلی که باعث عدم اطمینان برای سرمایه گذاران می شود تاکنون برای تبدیل این استراتژی خود به دستاوردهای اقتصادی قابل توجه با مشکل مواجه بوده است.
متناسب سازی روابط
تعهد ترکیه و دیگر قدرت های متوسط به خودمختاری استراتژیک در جهانی که قدرت های بزرگ به طور فزاینده ای غیرقابل اعتماد می شوند قابل درک است اما پیگیری بیش از حد چنین رویکردی خطرناک نیز هست. ترکیه در پی قیام های عربی عواقب پیشبرد بیش از حد یک سیاست خارجی مستقل را متحمل شد زمانی که با درگیری با کشورهای همسایه و شرکای جهانی خود را بیش از حد تحت فشار قرار داد. این سیاست به عنوان مثال باعث ایجاد شکاف های دیپلماتیک یا تشدید شکاف های موجود ازجمله با سوریه در سال ۲۰۱۱ با عربستان سعودی پس از حمایت آنکارا از دولت «محمد مرسی» در مصر در سال ۲۰۱۲ با مصر پس از به قدرت رسیدن «عبدالفتاح السیسی» در سال ۲۰۱۳ و با اتحادیه اروپا و ایالات متحده بر سر مساله مهاجرت سیاست سوریه و سایر مسائل در طول دهه گذشته شد.
با ادامه این بن بست ها سرمایه گذاری خارجی در ترکیه به طور قابل توجهی کاهش یافت. دولت همچنین مجبور شد منابع اضافی را به امنیت اختصاص دهد و ظرفیت مالی خود را در سایر زمینه ها محدود کند. تصمیمات سیاست خارجی آن به طور فزاینده ای بحث برانگیز شد و به قطب بندی سیاسی دامن زد. برای کاهش این فشارها ترکیه در چند سال گذشته انرژی دیپلماتیک قابل توجهی را صرف کنترل آسیب ها کرده است.
بنابر گزارش فارن افرز امروزه آنکارا باید روابط بلندمدت با متحدان سنتی غربی خود را با استراتژی تعامل با جهان فراتر از غرب هماهنگ کند. روابط ترکیه با کشورهای غربی به ویژه نیاز به اصلاح دارد چرا که در دهه گذشته به طور فزاینده ای جنبه معامله گری پیدا کرده است.
آنچه سوداگرایی را برای آنکارا پیچیده می کند این واقعیت است که ترکیه یک کشور غیرمتعهد معمولی نیست. این کشور به دنبال جلب نظر نهادهایی مانند بریکس یا سازمان همکاری شانگهای است اما همچنان عضو ناتو بخشی از اتحادیه گمرکی اتحادیه اروپا عضو بنیانگذار شورای اروپا و یک کشور نامزد عضویت در اتحادیه اروپا است. این وابستگی ها انتظاراتی را برای ترکیه ایجاد می کند و ترسیم مسیری متفاوت عواقبی برای آن دارد. به عنوان مثال پس از آنکه ترکیه در سال ۲۰۱۷ قراردادی برای خرید سامانه موشکی اس-۴۰۰ از روسیه امضا کرد از برنامه جنگنده های اف-۳۵ ناتو اخراج شد. و پس از سال ها روابط ضعیف با همسایگان و اروپا ترکیه از مجمع گاز مدیترانه شرقی یک بلوک منطقه ای که رسماً در سال ۲۰۲۰ تأسیس شد کنار گذاشته شد.
علاوه براین دیپلماسی مبتنی بر معامله گرایی و سوداگری هیچ یک از فوری ترین منافع ملی ترکیه را پیش نبرده است.
نشریه آمریکایی در ادامه گزارش خود نوشت: گذار به جهان چندقطبی به قدرت های متوسط در واقع فرصت هایی برای شکل دهی به سیاست های منطقه ای و جهانی می دهد. استدلال آنها این بوده است که راه یک قدرت متوسط برای هدایت سیاست بین المللی امروز اجتناب از ایجاد تعهدات محدودکننده یا جانبداری است. همان طور که «لوئیز ایناسیو لولا دا سیلوا» رئیس جمهور برزیل ماه گذشته به رسانه ها گفت: من نمی خواهم یکی را انتخاب کنم. من می خواهم با ایالات متحده رابطه داشته باشم می خواهم با چین رابطه داشته باشم. من نمی خواهم یکی یا دیگری را ترجیح دهم. به نظر می رسد بازگشت ترامپ به کاخ سفید این طرز تفکر را تقویت می کند زیرا سیاست خارجی ایالات متحده به صراحت معامله گرایانه تر می شود و معاملاتی را که منافع ملی خاص را بر تعهدات صریح به اتحادها تأمین می کنند در اولویت قرار می دهد.
با این حال با پذیرش مشارکت های انعطاف پذیر همان طور که ترکیه انجام داده است قدرت های متوسط ممکن است خطرات قابل توجهی را نادیده بگیرند. برای اقتصادهایی مانند اقتصاد ترکیه که در معرض خطر هستند سیاست گذاری دقیق اقتصادی برای محدود کردن پیامدهای جنگ های تجاری و فناوری اختلالات زنجیره تأمین و سایر مظاهر عدم قطعیت ژئوپلیتیکی حیاتی است.
یک سیاست خارجی فعال بدون نهادهای داخلی قوی و یک اقتصاد سالم برای پشتیبانی از آن پایدار نیست. علاوه براین بازی دادن همه طرف ها می تواند به انزوا منجر شود و دنبال کردن هر فرصتی برای تعامل می تواند کشورهایی را که منابع یک ابرقدرت را ندارند بیش از حد تحت فشار قرار دهد. ترکیه و سایر قدرت های متوسط ممکن است رویکرد معامله گرایانه را راهی جذاب برای پیشرفت در دنیای امروز بدانند اما اگر آن را با انتظارات واقع بینانه تعدیل نکنند این سیاست احتمالاً هزینه بیشتری نسبت به فواید آن خواهد داشت.
پایان خبر امروزیا
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "ترکیه در سودای قدرت – امروزیا" هستید؟ با کلیک بر روی بین الملل، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "ترکیه در سودای قدرت – امروزیا"، کلیک کنید.