
خلاصه کتاب قانون جذابیت ( نویسنده استر هیکس، جری هیکس )
خلاصه کتاب قانون جذابیت از استر و جری هیکس به شما یاد می دهد که چطور افکار و احساساتتان را با خواسته هایتان هم سو کنید تا هرچیزی که می خواهید را وارد زندگی تان کنید. این کتاب مثل یک نقشه راه برای خلق واقعیت دلخواه خودتان است.
تا حالا شده به این فکر کنی که ذهن و افکارت چقدر قدرتمندن؟ اصلا ممکنه این افکار، فقط یه سری چیزای خصوصی نباشن که فقط روی تصمیماتت اثر بذارن؟ خب، کتاب قانون جذابیت اثر استر و جری هیکس، دقیقا همین رو می خواد بهمون بگه. این کتاب می گه افکار و احساسات ما مثل یه آهنربا عمل می کنن و هرچیزی رو که باهاش هم فرکانس باشه، جذب زندگی ما می کنن. جالبه نه؟
استر و جری هیکس، این کتاب رو با الهام از آموزه های موجودی غیرفیزیکی به اسم آبراهام نوشتن. شاید بپرسی آبراهام کیه؟ آبراهام در واقع یک موجود یا فرد خاص نیست، بلکه گروهی از موجودات غیرفیزیکی هستن که از طریق استر هیکس ارتباط برقرار می کنن. پیام اصلی اون ها اصلا در مورد پیشگویی یا مسائل ماوراءالطبیعه نیست، بلکه یه راهنمای کاملا کاربردی برای پیدا کردن قدرت های ذهنی خودمونه. به قول آبراهام، قانون جذب بر پایه یه اصل خیلی ساده کار می کنه: همانند، همانند را جذب می کند. یعنی افکار و احساسات تو مثل برنامه هایی هستن که به کائنات می فرستی و اون ها هم تجربه هایی رو جذب می کنن که با این فرکانس ها هم خونی داشته باشن. این دقیقاً مثل این می مونه که یه ایستگاه رادیویی داری و می تونی فرکانسش رو انتخاب کنی. خبر هیجان انگیز اینه که تو خودت کنترل این ایستگاه رو داری! یعنی چی؟ یعنی می تونی آگاهانه افکار و احساساتت رو شکل بدی و روی تجربه هایی که جذب می کنی، تأثیر بذاری. تو می تونی فرمانده کشتی زندگی خودت باشی و سفرت رو بر اساس سیگنال هایی که می فرستی، هدایت کنی. اگه این رو تجربه آبراهام نمی دونی، خب بیا بهش یه شیرجه عمیق تو مثبت اندیشی از طریق قدرت ذهن خودت بگیم. آماده ای که بهترین زندگی رو برای خودت بسازی؟ پس بزن بریم!
سه قانون جهانی آبراهام: ستون های اصلی قانون جذب
برای اینکه بتونیم از قانون جذابیت سر در بیاریم و ازش به نفع خودمون استفاده کنیم، اول باید سه تا قانون پایه ای که آبراهام ازشون حرف می زنه رو خوب بفهمیم. این سه تا قانون در واقع ستون های اصلی کل ماجرا هستن و بدون درک اون ها، بقیه چیزا یه کم گنگ می مونن. پس بزن بریم ببینیم این قوانین چی هستن.
۱. قانون جذابیت (The Law of Attraction): همانند، همانند را جذب می کند
اولین و شاید معروف ترین قانون، همون قانون جذب خودمونه. این قانون می گه هر چیزی که توی زندگی تو وجود داره، تو خودت جذبش کردی. فرقی نمی کنه که اون چیز خوب باشه یا بد. حالا چطوری این اتفاق می افته؟ بر اساس ارتعاش و فرکانس. توی دنیای ما، همه چیز از انرژی تشکیل شده و هر انرژی یه فرکانس خاصی داره. فکرای تو، احساسات تو، کلامت، همه شون یه فرکانس ارتعاشی دارن. قانون جذب هم خیلی ساده می گه که فرکانس های شبیه به هم، همدیگه رو جذب می کنن. یعنی اگه تو همش به بدبختی و مشکل فکر کنی، فرکانس منفی می فرستی و چیزای منفی رو جذب می کنی. اما اگه روی چیزای خوب، موفقیت و شادی تمرکز کنی، فرکانس مثبت می فرستی و همون چیزای خوب رو هم جذب زندگی ات می کنی. افکار و باورهای ما مثل امواج رادیویی هستن که به جهان ارسال می شن و جهان هم طبق همون فرکانس، اتفاقات مشابه رو برامون پخش می کنه. پس حواست باشه چه آهنگی رو داری پخش می کنی!
۲. قانون خلق عمدی (The Law of Deliberate Creation): خلق واقعیت با انتخاب های آگاهانه
خب، حالا که فهمیدیم افکارمون می تونن چیزا رو جذب کنن، سوال اینه که چطوری می تونیم آگاهانه این کار رو بکنیم؟ اینجا قانون خلق عمدی وارد بازی می شه. این قانون می گه ما می تونیم با انتخاب آگاهانه افکارمون، واقعیت زندگی مون رو شکل بدیم. یعنی اینکه قرار نیست فقط منتظر باشیم تا اتفاقی بیفته؛ ما می تونیم فعالانه دست به کار بشیم و چیزایی که می خوایم رو خلق کنیم. رابطه بین فکر، احساس، کلام و عمل توی این فرآیند خیلی مهمه. مثلاً اگه می خوای پولدار بشی، فقط کافی نیست به پول فکر کنی؛ باید احساس پولدار بودن رو تجربه کنی، در موردش حرف بزنی و حتی اقداماتی در راستای رسیدن بهش انجام بدی. قدرت انتخاب آگاهانه خیلی مهمه. ما می تونیم تصمیم بگیریم که به چی فکر کنیم، چه احساسی داشته باشیم، چی بگیم و چطور عمل کنیم. کنترل ورودی های ذهنیمون مثل اخباری که می بینیم، آهنگایی که گوش می دیم یا آدمایی که باهاشون رفت وآمد می کنیم، همگی روی فرکانس ارتعاشی ما تأثیر می ذارن و در نتیجه روی چیزی که خلق می کنیم.
۳. قانون اجازه دادن (The Law of Allowing): رها کردن مقاومت و اعتماد به جریان زندگی
شاید بگی خب من دارم فکر خوب می کنم، ولی چرا هنوز اتفاق خاصی نمی افته؟ اینجاست که قانون اجازه دادن اهمیت پیدا می کنه. اجازه دادن یعنی رها کردن مقاومت و پذیرش جریان زندگی. خیلی وقتا ما یه چیزی رو می خوایم، بهش فکر می کنیم، ولی ته دلمون شک داریم که بشه یا نه. همین شک و تردید، همین مقاومت، مثل یه سد عمل می کنه و نمی ذاره اون چیزی که می خوایم وارد زندگی مون بشه. آبراهام می گه باید باورهای محدودکننده و شک و تردیدها رو شناسایی کنیم و از بین ببریم. مثلاً اگه می خوای پولدار بشی، ولی ته ذهنت فکر می کنی من لیاقتش رو ندارم یا پول آدم رو بدبخت می کنه، داری مقاومت می کنی. نقش ایمان و اعتماد به کائنات توی این مرحله خیلی مهمه. باید به خودت و به جهان اعتماد کنی که وقتی چیزی رو می خوای و باهاش هم فرکانس می شی، اون به سمتت میاد. اجازه دادن یعنی تسلیم شدن به جریان فراوانی و خوب کائنات، بدون اینکه نگران چطور یا کی بودنش باشی.
سیستم راهنمای احساسی (EGS): جی پی اس درونی شما
خب، تا اینجا فهمیدیم که افکار و باورهای ما چقدر مهمن و چطور می تونن واقعیتمون رو شکل بدن. اما یه چیز دیگه هم هست که استر و جری هیکس و آبراهام خیلی روش تأکید دارن: احساسات. اون ها می گن احساسات شما مثل یه سیستم جی پی اس (GPS) داخلی عمل می کنن که بهتون می گه آیا دارید در مسیر درستی حرکت می کنید یا نه. این سیستم رو سیستم راهنمای احساسی یا Emotional Guidance System (EGS) می نامن.
احساسات به عنوان نشانگر ارتعاشی: فرکانس لحظه ای شما
تصور کن که احساساتت مثل یه چراغ هشدار روی داشبورد ماشینت هستن. وقتی حالت خوبه، خوشحالی، هیجان زده ای یا احساس آرامش داری، یعنی چراغ سبز روشنه و داری با خواسته هات هم سو می شی. این احساسات مثبت نشون می دن که فرکانس ارتعاشی لحظه ای تو بالاست و داری چیزای خوب رو جذب می کنی. اما اگه حسابی کلافه، عصبانی، ناراحت یا ناامید هستی، یعنی چراغ قرمز روشنه و باید یه فکری به حال مسیرت بکنی! آبراهام می گه ما خیلی وقتا سعی می کنیم احساسات بدمون رو نادیده بگیریم یا سرکوبشون کنیم، در حالی که این احساسات دارن یه پیام مهم بهمون می دن. اون ها دارن می گن فرکانس ارتعاشی تو الان پایینه و داری چیزایی رو جذب می کنی که نمی خوای.
طیف احساسات و تأثیر آن بر جذب: مقیاس احساسی
آبراهام یه مقیاس احساسی (Emotional Guidance Scale) رو معرفی می کنه که نشون می ده احساسات ما از بالاترین فرکانس (شادی، عشق، قدردانی) تا پایین ترین فرکانس (ترس، ناامیدی، قربانی بودن) چطور مرتب شدن. هدف اینه که ما بتونیم آگاهانه احساساتمون رو به سمت بالای این مقیاس ببریم. هرچقدر توی این مقیاس بالاتر باشیم، فرکانس ارتعاشیمون هم بالاتر می ره و در نتیجه، چیزای مثبت تری رو جذب می کنیم. مثلاً اگه از ناامیدی (پایین مقیاس) به سمت امیدواری (وسط مقیاس) حرکت کنی، حتی اگه هنوز به شادی نرسیده باشی، یه پیشرفت بزرگه و داره فرکانس تو رو تغییر می ده.
تمرین تنظیم احساسات: راهکارهای عملی برای بالا بردن ارتعاش
حالا چطور می تونیم این احساسات رو تنظیم کنیم و فرکانسمون رو بالا ببریم؟ آبراهام یه سری راهکار عملی بهمون می ده:
- تغییر نقطه تمرکز: اگه داری به یه چیز بد فکر می کنی، آگاهانه تمرکزت رو بذار روی یه چیز خوب. مثلاً اگه بابت قبض برق نگران هستی، به این فکر کن که برق توی خونه ات چقدر بهت آرامش و رفاه می ده.
- شکرگزاری: قدردانی از چیزهایی که الان داری، یکی از قوی ترین راه های بالابردن ارتعاشه. هر روز چند دقیقه وقت بذار و بابت پنج تا چیزی که داری، از ته دل شکرگزار باش.
- مدیتیشن: مدیتیشن بهت کمک می کنه ذهنت رو آروم کنی و از شر افکار مزاحم خلاص بشی. وقتی ذهنت آرومه، فرکانس ارتعاشی ات هم به صورت طبیعی بالا می ره.
- انجام کارهای مورد علاقه: هر کاری که بهت حس خوب می ده، مثل گوش دادن به موسیقی، پیاده روی تو طبیعت، نقاشی کشیدن یا هر چیز دیگه ای، انجام بده. این کارا تو رو به جریان (Flow) می ندازن و فرکانست رو بالا می برن.
یادت باشه، احساسات تو فقط یه سری حس ساده نیستن. اون ها جی پی اس شخصی تو هستن که دارن بهت می گن داری به خواسته هات نزدیک می شی یا ازشون دور می شی. با گوش دادن بهشون و تنظیم آگاهانه شون، می تونی مسیرت رو به سمت بهترین زندگی، پیدا کنی.
هنر تجسم (Visualization): نقاشی واقعیت دلخواه در ذهن
یکی از قوی ترین ابزارهایی که استر و جری هیکس برای خلق واقعیت دلخواه بهمون معرفی می کنن، هنر تجسم یا Visualization هست. حتماً شنیدی که می گن هرچیزی رو که می تونی تصور کنی، می تونی بهش برسی. خب، آبراهام هم دقیقاً همین رو می گه، اما با یه سری جزئیات و تکنیک های خاص که تجسم رو از یه رویاپردازی ساده، به یه ابزار قدرتمند تبدیل می کنه.
قدرت تصویرسازی ذهنی: مشاهده واقعیت قبل از وقوع
ذهن ما یه ابزار فوق العاده قدرتمنده. می تونه واقعیت رو قبل از اینکه توی دنیای فیزیکی اتفاق بیفته، توی خودش مشاهده کنه. وقتی تو چیزی رو با جزئیات توی ذهنت تجسم می کنی، داری یه فرکانس ارتعاشی خیلی قوی می فرستی. این فرکانس به کائنات می گه که تو چی می خوای و چی رو داری جذب می کنی. تفاوت تجسم با رویاپردازی صرف اینه که توی تجسم، تو آگاهانه و با هدف مشخص داری ذهنت رو هدایت می کنی، نه اینکه فقط یه فکری از ذهنت بگذره و بری.
تکنیک های تجسم مؤثر: خلق فیلم ذهنی خودت
برای اینکه تجسمت واقعاً مؤثر باشه، باید یه سری نکات رو رعایت کنی:
- زمان آرام و منظم: هر روز یه زمان مشخص، مثلاً ۱۰ تا ۱۵ دقیقه، رو برای تجسم اختصاص بده. می تونی صبح ها بعد از بیدار شدن یا شب ها قبل از خواب این کار رو انجام بدی.
- چشم هاتو ببند: این کار بهت کمک می کنه تمرکزت بیشتر بشه و حواست پرت نشه.
- از همه حواست استفاده کن: این مهمترین بخش ماجراست. فقط تصویرسازی کافی نیست. باید اون چیزی رو که می خوای، با تمام وجودت حس کنی. اگه خونه جدید می خوای، ببین چه رنگیه، بوی چوب رو حس کن، صدای خنده بچه ها رو بشنو، لمس کن وسایلش رو. هرچی جزئیات بیشتری وارد تجسمت کنی، واقعی تر و قدرتمندتر می شه.
- فیلم ذهنی بساز: تصور کن یه فیلم سینمایی توی ذهنت داری که تو کارگردان و بازیگر اصلیشی. توی این فیلم، خودت رو در حال تجربه اون چیزی که می خوای ببین. اگه موفقیت کاریه، خودت رو در حال دریافت تقدیرنامه یا بستن یه قرارداد بزرگ ببین. لذت دستیابی به هدفت رو از ته دلت حس کن.
- تفکیک خواسته از تداعی های منفی: این نکته خیلی کلیدیه. مثلاً اگه همیشه آرزوی پولداری رو داشتی، ولی توی گذشته تجربه های بدی داشتی که پول رو با بدبختی، تنهایی یا بیماری ربط می دادی، ذهنت این تداعی های منفی رو به پول وصل می کنه. آبراهام می گه باید آگاهانه خواسته اصلیت (مثل ثروت) رو از این تداعی های منفی (مثل عدم سلامتی یا روابط ناخوشایند) جدا کنی. فقط روی اون چیز مثبتی که می خوای تمرکز کن و اجازه نده ترس ها یا باورهای محدودکننده گذشته، تصویرت رو خراب کنن.
وقتی سیگنال های قوی و مشخصی از خواسته هات به کائنات می فرستی، احتمال اینکه اون تجربه ها رو جذب زندگی ات کنی، خیلی بیشتر می شه. این مثل اینه که داری یه سفارش دقیق به رستوران کائنات می دی. هرچی سفارشت واضح تر و با جزئیات بیشتر باشه، همون چیزی که می خوای رو تحویل می گیری.
«افکاری که در ذهن می پرورانید بدون برانگیخته شدن احساسات ، از قدرت کافی برای جذب برخوردار نیستند.»
هم راستایی ارتعاشی (Vibrational Matching): هماهنگی با خواسته
یکی از مفاهیم عمیق و کاربردی در آموزه های استر و جری هیکس، هم راستایی ارتعاشی یا Vibrational Matching هست. شاید اسمش یه کم علمی-تخیلی به نظر بیاد، ولی در واقع خیلی ساده است و می گه برای اینکه بتونی به خواسته هات برسی، باید انرژی تو (فرکانس ارتعاشی ات) با انرژی اون خواسته، هم خوانی داشته باشه.
مفهوم هم فرکانس شدن با اهداف: انرژی تو با انرژی خواسته هات
تصور کن هر خواسته یا هدفی که داری، یه فرکانس ارتعاشی خاصی داره. مثلاً شادی یه فرکانس خاص داره، ثروت یه فرکانس دیگه، و روابط خوب هم یه فرکانس دیگه. برای اینکه بتونی این چیزا رو جذب کنی، باید فرکانس ارتعاشی تو هم با اون ها هم خوانی پیدا کنه. یعنی اگه هدف تو شاد بودنه، باید الان هم تا حد امکان شادی رو در خودت پرورش بدی. اگه هدف تو پولدار شدنه، باید احساس فراوانی و امنیت مالی رو تجربه کنی، نه احساس کمبود و نگرانی. آبراهام می گه: «هم راستایی درونی برای جذب بیرونی ضروریه.» یعنی اول باید توی درون خودت به اون چیزی که می خوای برسی، بعد توی دنیای بیرونی هم برات ظاهر می شه.
تمرین های عملی برای رسیدن به هم راستایی: زندگی در فرکانس خواسته
چطوری می تونیم خودمون رو با خواسته هامون هم راستا کنیم و فرکانس ارتعاشی مون رو بالا ببریم؟
- تمرکز آگاهانه بر شادی و فراوانی: هر لحظه سعی کن روی چیزای خوب زندگیت تمرکز کنی. حتی اگه یه روز خوب نداشتی، باز هم یه چیز کوچیک پیدا کن که بابتش شکرگزار باشی. این کار مثل یه کلید عمل می کنه که فرکانس تو رو بالا می بره.
- شکرگزاری عمیق: فقط گفتن شکر کافی نیست. باید از ته دلت احساس قدردانی رو تجربه کنی. شکرگزاری برای چیزهایی که همین الان داری، مثل یه آهنربای قوی برای جذب چیزای بیشتر عمل می کنه.
- مدیتیشن منظم: مدیتیشن کمک می کنه ذهنت آروم بشه و به نقطه سکون برسی. توی این حالت، هم راستایی ارتعاشی به صورت طبیعی اتفاق می افته و تو با منبع انرژی کائنات ارتباط برقرار می کنی.
- فعالیت هایی که تو رو به جریان می اندازن: هر کاری که وقتی انجامش می دی، زمان و مکان رو فراموش می کنی و غرق در لذت می شی، تو رو به حالت جریان می رسونه. توی این حالت، فرکانس ارتعاشی تو به بالاترین حد خودش می رسه و تو با خواسته هات هم راستا می شی. مثلاً برای یکی نقاشی کشیدن، برای یکی دیگه ورزش کردن، برای یکی دیگه آشپزی.
تفاوت بین تظاهر (Pretending) و هم راستایی واقعی: صداقت با خودت
یه نکته خیلی مهم اینه که هم راستایی ارتعاشی با تظاهر یا وانمود کردن فرق می کنه. آبراهام می گه این عمل ربطی به عدم صداقت یا خودفریبی نداره. تو نمی تونی فقط وانمود کنی که شاد هستی، در حالی که درونت پر از ناراحتیه. این کار فقط یه جور پوشوندن احساسات واقعیه که خودش یه نوع مقاومته. هم راستایی واقعی یعنی اینکه از ته دلت و با صداقت، به دنبال پرورش و تجربه احساساتی باشی که با اهداف و خواسته هات هم خوانی دارن. باید روی بهبود واقعی احساساتت کار کنی، نه اینکه فقط ماسک بزنی.
«خواستن شما باعث خلق اهداف تان می شود. قانون آفرینش آماده است تا افکار شما چه مثبت و چه منفی را برایتان خلق کند.»
با ترکیب قصد و نیت واضح، تمرکز آگاهانه و احساسات واقعی، می تونی با فرکانس زندگی رویاییت هماهنگ بشی و اون رو به واقعیت تبدیل کنی. این یه مسیر طولانیه، اما هر قدم کوچیک توی این مسیر، تو رو به سمت خواسته هات نزدیک تر می کنه.
کاربرد عملی آموزه های استر و جری هیکس در زندگی روزمره
خب، تا اینجا در مورد سه قانون اصلی، سیستم راهنمای احساسی و هنر تجسم صحبت کردیم. حالا وقتشه که ببینیم چطور می تونیم این مفاهیم رو توی زندگی روزمره خودمون به کار بگیریم و ازشون استفاده کنیم. این بخش، در واقع کتاب کار قانون جذبه، که بهت می گه چطوری توی شلوغی های زندگی هم می تونی فرکانست رو بالا نگه داری و خالق آگاه واقعیتت باشی.
آموزش ذهن مغناطیسی: نقطه جذب تو کجاست؟
آبراهام می گه ذهن ما مثل یه آهنرباست که دائماً داره چیزهایی رو به خودش جذب می کنه. نقطه جذب تو همون فرکانس ارتعاشی لحظه ای توئه. اگه می خوای یه ذهن مغناطیسی داشته باشی که چیزای خوب رو جذب کنه، باید یاد بگیری چطوری افکارت رو آگاهانه مشاهده کنی و به سمت مثبت هدایتشون کنی. این یعنی:
- مراقبت از ورودی ها: حواست باشه چی می بینی، چی می خونی و با کی معاشرت می کنی. هرچیزی که وارد ذهنت می شه، روی فرکانس ارتعاشی تو تأثیر می ذاره.
- تغییر کانال فکری: درست مثل رادیو، اگه یه فکر منفی اومد سراغت، آگاهانه کانال فکریتو عوض کن و به یه چیز مثبت فکر کن. شاید اولش سخت باشه، ولی با تمرین آسون می شه.
- استفاده از عبارت های تاکیدی مثبت: جملات مثبت و قدرتمند رو تکرار کن. مثلاً من لایق بهترین ها هستم، هر روز از هر نظر بهتر و بهتر می شوم. این کار بهت کمک می کنه باورهای جدید و مثبتی رو توی ذهنت بسازی.
هدف گذاری مقطعی (Segment Intending): خلق آگاهانه لحظه به لحظه
یکی از تکنیک های خیلی کاربردی که آبراهام معرفی می کنه، هدف گذاری مقطعی یا Segment Intending هست. ما اغلب هدف های بزرگ و بلندمدت می ذاریم و بعد یادمون می ره که زندگی از لحظات کوچیک تشکیل شده. آبراهام می گه هر بخش از روزت رو (مثلاً وقتی از خواب بیدار می شی، وقتی داری صبحانه می خوری، وقتی میری سر کار، وقتی با تلفن حرف می زنی) به عنوان یه مقطع در نظر بگیر و قبل از ورود به اون مقطع، نیت و هدف مشخصی برای اون لحظه بذار.
مثلاً قبل از اینکه پاتو از خونه بذاری بیرون، نیت کن که من می خوام امروز یه روز کاری پرانرژی و پر از همکاری داشته باشم. یا قبل از شروع یه مکالمه تلفنی، نیت کن که من می خوام این مکالمه خیلی خوب پیش بره و به نتیجه دلخواه برسه. این کار باعث می شه تو آگاهانه هر لحظه رو خلق کنی و فرکانس ارتعاشیت رو برای اون مقطع بالا ببری. اینطوری، کل روزت رو با نیت های مثبت و آگاهانه پر می کنی و به جای اینکه زندگی اتفاق بیفته، تو خالق فعالش می شی.
رها کردن شک و تردید و تقویت باور: اعتماد به کائنات
شاید یکی از بزرگترین چالش ها توی مسیر قانون جذب، شک و تردیده. وقتی یه چیزی رو می خوای، ولی شک داری که بهش برسی، این شک مثل یه مقاومت بزرگ عمل می کنه و اجازه نمی ده خواسته ات به سمتت بیاد. آبراهام برای غلبه بر این مقاومت ها و تقویت باور، راهکارهای زیر رو پیشنهاد می ده:
- پیدا کردن شواهد: به گذشته خودت نگاه کن. مطمئناً چیزایی هست که قبلاً خواستیشون و بهشون رسیدی. اینا شواهد زنده هستن که قانون جذب کار می کنه.
- تمرکز بر موفقیت های کوچک: لازم نیست از همون اول به یه هدف خیلی بزرگ برسی تا باورت قوی بشه. موفقیت های کوچیک روزانه رو جشن بگیر. مثلاً اگه یه پارکینگ خوب پیدا کردی، بابتش شکرگزار باش و بدون اینم یه نمونه از کار کردن قانون جذبه.
- ایمان به خودت و به کائنات: بدون که تو یه موجود قدرتمندی و کائنات هم یه سیستم بی نهایته که همیشه داره به نفع تو کار می کنه. باید به این جریان اعتماد کنی و بدونی که خواسته هات دارن به سمتت میان.
- از سوالات باز استفاده کن: به جای اینکه بگی چرا من هیچ وقت به خواسته هام نمی رسم؟ بگو چطوری می تونم به خواسته هام برسم؟ یا چه اتفاقی باید بیفته تا من به این خواسته برسم؟ این سوالات ذهنت رو به سمت پیدا کردن راه حل هدایت می کنن.
یادت باشه، سفر قانون جذب یه سفر دائمیه. هر روز فرصتیه برای بهتر شدن و آگاهانه تر خلق کردن. با تمرین این آموزه ها توی زندگی روزمره، می تونی کم کم زندگی ای رو که آرزویش رو داری، قدم به قدم خلق کنی. تو لایق بهترین هایی، فقط باید به قدرت درونی خودت ایمان بیاری و اجازه بدی کائنات برات کار کنه.
شما خالق بی چون و چرای واقعیت خود هستید
خب، رسیدیم به آخر این سفر هیجان انگیز. اگه زندگی یه نمایش باشه، تو میزبان اصلیشی و افکار و احساساتت آهنگ هایی هستن که پخش می کنی تا تجربه هات رو جذب کنی. یادت باشه، تو از همین الان با یه ذهن مغناطیسی و یه جی پی اس احساسی قابل اعتماد، مسلح شدی تا به هر هدفی که برای خودت تعیین کردی، برسی. به علاوه، این قدرت رو داری که اجازه بدی چیزای خوب و عالی، بی وقفه توی زندگی ات جاری بشن.
ما توی این خلاصه، باهم شیرجه زدیم تو دنیای شگفت انگیز قانون جذابیت و آموزه های استر و جری هیکس و آبراهام. فهمیدیم که سه تا قانون اصلی (قانون جذب، قانون خلق عمدی و قانون اجازه دادن) مثل ستون های زندگی مون هستن. یاد گرفتیم چطور احساساتمون مثل یه راهنما عمل می کنن و با گوش دادن بهشون، می تونیم بفهمیم که داریم توی مسیر درستی حرکت می کنیم یا نه. هنر تجسم رو شناختیم و فهمیدیم چطوری با تصویرسازی آگاهانه، می تونیم واقعیت دلخواهمون رو توی ذهنمون نقاشی کنیم.
هم راستایی ارتعاشی رو بررسی کردیم و فهمیدیم که چقدر مهمه فرکانس انرژی ما با خواسته هامون هم خوانی داشته باشه تا اون ها رو به زندگیمون جذب کنیم. و در آخر، کلی راهکار عملی یاد گرفتیم که چطور ذهن مغناطیسیمون رو تمرین بدیم، با هدف گذاری مقطعی لحظه هامون رو آگاهانه خلق کنیم و چطوری از شر شک و تردید خلاص بشیم و باورهامون رو قوی تر کنیم.
این کتاب فقط یه سری تئوری نیست، یه راهنمای کامله برای اینکه زندگی ات رو متحول کنی. همه چیز از فکر تو شروع می شه. پس به توانایی ذاتی خودت برای تجسم زندگی ایده آلت تکیه کن. در زمان تردید، فقط روی چیزای مثبت تمرکز کن و ارتعاشات مناسب رو حفظ کن. در اصل، قانون جذب تماماً درباره مثبت اندیشی و قدرت تو در خلق هر چیزیه که می خوای. پس بزن به دلش، این قدرت رو در آغوش بگیر و بهترین زندگی رو برای خودت بساز. چون تو خالق بی چون و چرای واقعیت خودت هستی و پتانسیل بی نهایتی برای خلق زندگی ای سرشار از شادی، فراوانی و هدفمندی داری.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "قانون جذابیت: خلاصه کتاب استر و جری هیکس | راهنمای کامل" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "قانون جذابیت: خلاصه کتاب استر و جری هیکس | راهنمای کامل"، کلیک کنید.